سکوت سرد!

 

هر دمی چون نی، ازدل نالان، شكوه ها دارم

روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم

هر نفس آهیست، كز دل خونین، لحظه های عمر بی سامان، می رود سنگین

اشك خون آلود من دامان، می كند رنگین

به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی ها طی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها، خدایا
نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی
که ناله ای خرد با آهی
داد از این بی دردیها، خدایا

                          برگرفته از: آلبوم پیام نسیم استاد شجریان                     

        شعر:جواد آذر

 

نه مراست قدرت آنکه دم ، زنم از جلال تو یا علی

 

نه مراست قدرت آنکه دم ، زنم از جلال تو یا علی


 


روز پدر مبارک!